اجازات سیده نصرت امینسیده نصرت امین بیگم اصفهانی (۱۳۰۸-۱۴۰۳ ه.ق/۱۲۶۵-۱۳۶۲ ه.ش)، معروف به بانو امین، بانویی مجتهده، عالم، عارف، فقیه و مفسر در عصر معاصر بود. وی مجتهده بوده و اجازه اجتهاد و روایت از سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری یزدی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، شیخ محمدکاظم شیرازی، آقا محمدرضا نجفی اصفهانی دریافت نمود. آیتاللّه سید شهابالدین مرعشی نجفی، علامه امینی و دیگران از او اجازه روایت دریافت کردهاند. ۱ - اجازات بانو امین از علمامجتهده امین از علمای شیعه زمان خویش اجازه روایت کسب کرد، از جمله آیتالله شیخ محمدکاظم شیرازی، شیخ عبدالکریم حائری، آیتالله شیخ ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، آیتالله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی و دیگر بزرگان بوده اسـت. ۲ - اجازات بانو امین به علماعلمای نامدار و فاضل زیادی از ایشان اجازه روایت دریافت نمودهاند که شماری از آنان از مراجع بزرگ تقلید در جهان تشیع محسوب میشوند، مانند حضرات آیات: ۱- سید شهابالدین مرعشی نجفی، ۲- علامه سید عباس حسینی کاشانی مؤلف معجم اعلام الشیعه، ۳- شهید سید محمدعلی قاضی طباطبایی تبریزی، ۴- سید محمدعلی روحانی، ۵- علامه شیخ عبدالحسین امینی صاحب کتاب الغدیر، ۶- شیخ عبداللّه سبیتی مؤلف کتاب «تحت رایة الحق»، ۷- بانوی فاضل زینت السـادات هـمایونی مترجم کتاب «اربعین هـاشمیّه» از عـربی به فارسی. [۳]
رسالة القران (مجله) شماره ۳۱، محرم و صفر و ربیع الاول ۴۱۴۱ هـ ق، ص۸۸، بـه قلم سید علی اشرف، چاپ قم دارالقران الکریم.
۳ - اجازههای اجتهاد و روایتبانو نصرت امین از علما اجازه اجتهاد و روایت داشته و به برخی نیز اجازه اجتهاد داده است. نمونههایی از اجازه اجتهاد و روایت اساتید به خـانم امـین و اجازه وی به دیگران را ذکر میکنیم. ۳.۱ - اجازهنامه محمدکاظم شیرازیاجازه اجتهاد حضرت آیتاللّه العظمی آقای محمدکاظم شیرازی به بانو امین: بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه وحده، والصلاة والسّلام علی مـن لا نـبیّ بـعده و علی آله و صحبه از آنجا که شرف و برتری علم بـر کسی پوشیده نیست و مواهب آن به شمار در نمیآید، لذا مردم به تحصیل آن اشتیاق میورزند. دختر مرحوم حاج سید محمدعلی امینالتجار اصـفهانی- طـابثراه- کـه بانویی بزرگوار، شریف، اصیل، عالم و فرزانه، برگزیدهء زنان زمان و مـایه شگفتی دورانش میباشد، از کسانی است که مدت مدیدی از عمرش و زمان درازی از زندگانیش را صرف تحصیل علم نموده است. ایشان از بـنده اجـازه خـواست. من بعضی از آنچه را که ایشان در پاسخ به سؤالات امتحانی فقه و اصول و نـیز شرحهایی که برخی اخبار نوشته بود، دیدم. پس از آنکه به شهادت تنی چند از بزرگان مورد اطمینان، ثـابت شـد کـه آنها از اوست؛ مراتب فضل و طول ید وی در علوم معقول و منقول و نیز دستیابی ایـشان بـه مـرتبهای از مراتب اجتهاد را، دریافتم. پس بر ایشان باد عمل به احکامی که به روشهای شـناخته شـده بـین بزرگان و دانشمندان اسلامی، استنباط میکند و باید خدای را بر این نعمت گرامی و مرتبهء عالی سپاس گـوید. بـر او باد اجتهاد و نگهداری جانب احیاط. به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من، تـمامی آنـچه را کـه روایتش برای من صحیح است، به طرقی که متصل به ائمه معصومین (صلواتاللّهعلیهماجمعین) باشد. درود، رحمت و برکت خدا بر او و بر تمامی خواهران و برادران مؤمنم باد. نجف، حرم امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) هفتم صفر ۴۵۳۱ هجری محمدکاظم شیرازی «آنچه را آقای محمدکاظم شیرازی نـوشتهاند، صـحیح است. امیدوارم آن بانو مرا از دعای خیر، در جاهایی که گمان اجابت میرود، فـراموش نـکند، هـمانطور که بنده ایشان را از دعای خیر فراموش نمیکنم.» ۳.۲ - اجازهنامه اصطهباناتیاجـازه اجـتهاد حـضرت آیتاللّه آقای سید ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی به بانو امین: بسم اللّه الرحمن الرحیم الحـمدللّه رب العالمین و افضل الصلوات واکمل التّحیات علی اشرف الانبیاء و المرسلین و اکمل السّفراء و المبلّلغین محمد صلّی الله علیه و آله و سـلّم وآله الکـهف الحصین و غیاث المضطر المسکین و لعنة اللّه علی اعدائهم ابد الابدین و دهرالدّاهرین. بانوی گـرامی، شـریف، اصیل، عالم و عامل، جامع علوم عقلی و نـقلی، گـوهر روزگـار و حجت زنان زمان؛ دختر مرحوم حاج سـید مـحمدعلی امینالتجار اصفهانی -طابثراه- از کسانی است که مدت مدیدی از عمر عزیز و زمان درازی از زندگی گـرانقدرش را، در تـحصیل علوم شرعی و معارف دینی و تـکمیل مـکارم اخلاق حـسنه و تـحقیق و تـنقیح قواعد فقه و اصول گذرانده است؛ تـا جـایی که به مراتب عالی علم و دانش نایل آمد و از کسانی گردید که او را بـا انـگشت به یکدیگر نشان میدادند. ایشان از ایـن حقیر اجازه خواست و ایـن بـنده از وی، در مسائل فقه و اصول کسب اطـلاع نـمودم. پاسخهای ارسالی، که به گواهی تعدادی از بزرگان مورد اطمینان، ثابت میکرد آن جوابها از خـود ایـشان است، از طول ید و کثرت اطـلاعات و وجـوه قـوه استنباط و دستیابی ایـشان بـه درجهای از اجتهاد، خبر مـیداد. پس بـر ایشان باد عمل به احکامی که به روش شناخته شده بین علمای اسلام، استنباط مـیکند. و ایـن فضل و موهبتی الهی است که خداوند بـه هر کس از زنـان و مـردان کـه بخواهد عطا میکند. و چه نیکو سروده است: فلو کنّ النّساء کمثل هذه ••• لفضّلت النّساء علی الرّجال فلا التّانیث لاسـم الشـّمس عار ••• و لا التّذکیر فخر للهلال (ترجمه: اگر زنان همانند این زن بودند، هر آیینه زنان بر مردان برتری داشتند. پس خورشید را ننگی از مؤنث بودن اسمش و هلال را فخری بر مـذکر بودن نامش نیست (در کلام عربی «شمس» مونث مجازی و «هلال» مذکر است.) باید خـدای را بـر این نـعمتها و بـخششهای گـرانقدر که بـه او عـطا کرده است، سپاسگزار باشد. به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من آنچه را که روایتش برای مـن صـحیح اسـت به طرقی که به مشایخ بزرگ و دانـشمدان جـامع عـلوم -کـه خـدا مـقامشان را در بهشت عالی گرداند- منتهی گردد. ... توصیهام به ایشان این است که در موارد شبهات جانب احتیاط را رها نکند زیر این راه، نگاهدارنده انسان است. و امیدوارم کـه مـرا از دعای خیر فراموش نکند. صفرالخیر ۱۳۵۴ ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی ۳.۳ - اجازهنامه محمدرضا نجفیاجازه حضرت آیتاللّه محمدرضا نجفی اصفهانی به بانو امین: بسم اللّه الرحمن الرحیم هنگامی کـه گـلستان خوشرو، و هوایش صاف و رایحهء پاکش پراکنده گردد؛ آنگاه که نسیمش روحبخش شود و جویبارها در سایهء درختانش روان گردد، بلبلان عندلیب با هوشیاری کامل به زیـباترین و نـیکوترین و پسندیدهترین وجهی، حدیث قدرت لایـزالی و سـرود سپاس و ستایش پروردگاری را میسرایند، که گفتار واجبالوجودی او بر صفحات عالم امکان رقم خورده است. دریاها نیز به زبان امواج، اخبار جود و کرم خداوند را روایـت مـیکنند. آفریدگار را سپاس و ستایش مـیگوییم، حـال آنکه هیچ گفتاری نمیتواند حق حمد و ثنای اهلی را، آنچنان که شایسته است، ادا کند. خدای را شکرگزاریم بر فراوانی و تواتر نعمتهایش که همه از لطف اوست. و سلام و درود میفرستیم بر همه پیامبران و فرستادگان و مبلغین وحـی و دسـتورات الهی، به ویژه بر برترین آنان و عالیترین واسطه بین عالم رسالت و جهان خلقت، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و خاندان پاکش که آثار شرافت و بزرگواری را پیدرپی و سینه به سینه، روایت کـردند. آنـان که پذیـرش طاعات، موقوف بر دوستی، و قبولی عبادات منوط به شناختن حق ایشان است. همچنین رحمت و رضوان الهی بـر گذشتگان و مشایخ صالح ما با باد که راه آنان را پیروی کردند و عـلوم و آثـار آن بـرگزیدگان حق را به ما سپردند. اما سیده دانشمند و شریف، گوهر گرانقدر مستور، میوه درختی که اصلش ثابت و شـاخههایش در آسـمان است، گل سر سبد باغ فرزندان زهرای اطهر (علیهاالسّلام)، صاحب مفاخر و مـناقب بـزرگ بـانوی خاندان ابیطالب، که راه آباء و اجداد گرامیش را پیروی کرده و مکارم اخلاق و بزرگواریها را در خود جمع نموده، و هـم او که در حسب و نسب بزرگواری و شرافت را اعلی درجاتش به خود اختصاص داده؛ بانوی فرزانه، حـکیم، عارف کامل، صاحب فـضایل، سـیده مشایخ، بانوی گرانقدر واصل به رحمت الهی، صاحب شرف عالی، کسی که غرفههای بهشتی از جوار جدش نور گرفته و خدا شرابهای خالص بهشتی را شربت صبح و شامش قرار داده است، کتاب ارجمندش هاشمیه نـامیده بود، به من هدیه کرد. اگر امر نامگذاری به بنده سپرده میشد، من، آن را «فاطمیه» مینامیدم. این کتاب را گنجینهای از گوهرهای گرانبها یافتم که از آن بهرههای فراوان به دست میآید. تالیفی که به شـهادت هـر مؤلفی دربرگیرنده انواع علوم و زندهکننده آثار و سنن و رسوم اسلامی است. تزیّن معانیه الفاظه ••• و الفاظه زاینات المعانی (ترجمهء بیت چنین است: الفاظش معانی آن را زینت داده است و مـعانی زیـنتدهنده الفـاظ آن است.) چه بسیار از گنجینههای نهفته اسرار که آشکار نموده و مشکلات اخبار را که تفسیر کرده و چـه فـراوان مواردی که دشواری را از مسائل پیچیده برطرف نموده و چه بسا در موارد اختلافی که راه صحیح را برگزیده است. جای شگفتی نیست که اهل بیت (علیهمالسّلام) به آنچه در آن است داناتر و به ظـاهر و بـاطن آن آگاهترند. کتابی که همراه قرآن است، امالکتابی که اگر بخشی از آن بهگونهای شایسته ظهور و صدور یابد، آفاق شکافته میشود و سرزمینها از شام تا عراق درهم نور دیده میشود و مدارس علم و مجالس عـلما را در بـرمیگیرد. چـگونه است که این گوهر گـرانقدر مـستور مـانده؛ گوهری که باید او را شناخت. و شایسته است که زنان عفیف و شریف به او (بانوی علوی اصفهانی (امین)) ببالند و افتخار کنند، آنگونه که مردان بـزرگ بـدانگونه سـتوده نشدهاند. ... به ایشان اجازه دادهام که روایت کـند از مـن (به این طریق)، تمامی کتب شیعه و روایات آنان را، از آنچه که روایتش (به این طریق) برای من صحیح است و نـیز بـه طـریقههای دیگری که آنها را ذکر نکردهام و بیشتر آنها در پایان کتاب مستدرک الوسایل شیخ علامه نوری مذکور است. محمدرضا نجفی اصفهانی ۳.۴ - اجازهنامه بانو امین به آیتاللّه مرعشیاجازه بانوی مجتهده امین به مرحوم آیتاللّه العظمی مـرعشی نـجفی: بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه وحده و الصّلاة و السّلام علی من لانبیّ بعد و علی آله و صحبه النّاهجین نهجه. عـالم عـلامه، فـاضل مؤید العلماء عاملین، سید سند، جناب آقای سید شهابالدین حسنی حسینی غـروی، عـالم بـه علم نسب، مکّنی به ابوالمعالی و مشهور به آقای نجفی -دامت افاضاته - از این جانب اجازه خـواست. پس از استخاره از خداوند تعالی، به ایشان اجازه دادم که روایت کند از من هرچه را که روایتش بـرای مـن صحیح است از کتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه، و غیر اینها از تالیفات شیعه آنچه اصـحاب مـا از غـیر شیعه روایت کردهاند، به جمیع طرقی که معلوم و در جای خود مضبوط است. از این طـرق اسـت اجازه حجةالاسلام شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی -دامت برکاته- از سید حسن صدر عاملی، از شـیخ عـالم حـاج مولی علی پسر مرحوم میرزا خلیل، از شیخ عبدالعلی رشتی از کاشف الغطاء و سیدعلی صاحب ریاض، هر دو از مـولی محمدباقر بهبهانی از پدر گرامیش محمد اکمل از علامه سیروانی و مولی جمالالدین خوانساری و شیخ جعفر قاضی و مـولی محمدباقر مجلسی، همگی از مولی محمدتقی مجلسی از شیخ بهاءالدین عاملی -قدساللّه اسرارهم- به طریقی که در اول کتاب اربـعینیه مـندرج اسـت. به ایشان همان چیزی را توصیه میکنم که جدم امیرالمؤمنین (صلواتاللّهعلیهوآلهالطـاهرین) بـه فرزندش امام حسن (علیهالسّلام) در هنگام بازگشت از صفین نوشت و در آن به وی چنین وصیت کرد: «فرزندم! تو را بـه تقوا و التزام به فرمان خدا، آباد کردن قلب و روح با ذکر او، و چنگ زدن به ریـسمان الهـی توصیه میکنم، و چه وسیلهای میتواند مطمئنتر از رابـطهای کـه بـین تو و خدا است -اگر به آن چنگزنی- باشد؟ پس قـلبت را بـا موعظه و اندرز زنده کن، (و هوای نفست را) باز زهد و بیاعتنایی بمیران، دل را با یقین نـیرومند سـاز و با حکمت و دانش نورانی نـما و بـا یاد مرگ رام کـن و آن را بـه اقرار به فناء دنیا وادار، و با نـشان دادن فـجایع دنیا او را بصیر گردان، و از حملات روزگار و زشتیهای گردش شب و روز بر حذرش دار. اخبار گذشتگان را بـر او عـرضه نما و آنچه را که به پیشینیان رسـیده یادآوریش کن، در دیار و آثـار مـخروبه آنها گردش نما و درست بـنگر آنـها چه کردهاند، ببین از کجا منتقل شدهاند و در کجا فرود آمدهاند؛ خواهی دید از میان دوسـتان مـنتقل شده و به دیار غربت بـر انـداختهاند؛ گـویا طولی نکشد کـه تـو هم یکی از آنان خـواهی بـود، بنابراین منزلگاه آینده خود را اصلاح کن و آخرتت را به دنیایت مفروش». به ایشان سفارش مـیکنم کـه در سفارشات امیرالمؤمنین بسیار تفکر کند؛ و در سـخنان آن حـضرت در نهج البلاغه بـعد از آیـه «الهـیکم التّکاثر» زیاد تامل کـند. کسی نیست که آن را نصبالعین خود قرار دهد، مگر دنیا و همه آنچه در اوست، نزد او همانند بـال مـگس پست و بیارزش گردد. از خداوند متعال تـوفیق هـمه را در عـمل بـه آن سـفارشات مسالت مینمایم. و از او مـیخواهم کـه به حق پیامبر و خاندان پاکش ما را بهاندازه یک مژه بههم زدن به خود وانگذارد. والسلام عـلیه و عـلی جـمیع اخواننا المسلمین و رحمة اللّه و برکاته. اول محرم الحرام ۱۳۵۸هـجری عـلویه امـینیه دخـتر حـاج محمدعلی امینالتجار اصفهانی ۴ - پانویس
۵ - منبع• شکوری، ابوالفضل، مجله یاد، بهار ۱۳۸۴، شماره ۷۵ (۱۸ صفحه - از ۱۹۵ تا ۲۱۲) برگرفته از مقاله «زندگینامه بانوی مجتهد آیتالله سیده نصرت امین اصفهانی» تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۱/۱۶. • نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). ردههای این صفحه : اجازههای نقل روایت | گواهیهای علمی
|